خانواده برتر

خانواده برتر

یاسین

به وبلاگ من خوش آمدید


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خانواده برتر و آدرس topfamily.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

اصول صحیح ارتباط بین والدین و فرزندان

ردیاب خودرو

مطالب اخير

اساسی ترین نیاز زن و مرد

روابط زناشویی بدون هیجان

فن رفع دلخوری بین همسران

ویژگی های خانواده برتر در اسلام

زندگی شما می تواند به زندگی رویاهایتان باشد

نکاتی که زندگی زناشویی را به بن بست رسانده و باعث اختلاف می شود

چهل نکته برای جلب توجه همسرو کاهش تنش در خانواده

پدر

اصول صحیح ارتباط بین والدین و فرزندان

انتخاب درست همسر

کلیدموفقیت برای روابط زناشویی

13 نکته برای شادی و سلامت خانواده

خوش آمدید

نويسندگان

یاسین

پیوند های روزانه

13 نکته برای شادی و سلامت خانواده

کلید موفقیت برای روابط زناشویی

خوش آمدید

حمل ماینر از چین به ایران

حمل از چین

پاسور طلا

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 90
بازدید کل : 22683
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



انتخاب درست همسر

آموزش نردبان تکامل انساني است و اگر آموخته هاي فرد را از وي بگيرند، موجودي ناتوان، ذليل و مفلوک خواهد بود. در اين ميان آموزش ازدواج به افراد جامعه جهت شکل دادن خانواده اي سالم از اهميت بسزايي برخوردار است. براي آموختن رانندگي بايد 20-10 ساعت آموزش رانندگي ببينيد، يک کتاب آيين نامه را امتحان بدهيد، اين در شرايطي است که سخت گيري ها را پشت سر بگذاريد و در مقابل آيا براي کاري که ميليون ها ميليون برابر از رانندگي پيچيده تر، دشوارتر و حساس تر است، ما به اندازه رانندگي 20 ساعت که هيچي، آيا 20 دقيقه يا 20 ثانيه آموزش ديده ايم؟
فقط به مردها گفته اند که گربه را دم حجله بکشيد و به خانمها گفته اند که به آقايان هرگز اعتماد نکنيد و نگذاريد پيراهنشان دو تا شود. اين تنها آموزشي است که در سطح جامعه وجود دارد، آن وقت مي خواهيم اين دو نفر را با خوش بيني، با تعارف و با ايده آل نگري زير يک سقف بفرستيم، نتيجه اش اين مي شود که بنا به گزارش هاي موجود از هر 110 هزار ازدواج،10 هزار تاي آن حتما طلاق است.
دشوار است که بگوييم 90 هزار تاي آن هم طلاق رواني بين انسان ها حادث است، يعني اکثريت خانواده ها اداي خانواده را در مي آورند، چون براي زندگي مشترک آموزش نديده اند. يکي از بزرگترين مشکلات اجتماعي ما در حال حاضر، رشد وحشتناک جمعيت است، به طوري که تا چند سال پيش آمارها گوياي اين بوده که در ايران هر 29 سال، جمعيت 2 برابر شده است در حالي که در اروپا هر 320 سال، جمعيت 2 برابر شده است!
حال فرض کنيم اگر ما به افراد بياموزيم يک ازدواج سنجيده انجام دهند، اصلاً بعضي از دلايل توليد بچه آنها کاهش مي يابد، چون گروهي از مردم که ازدواج سنجيده ندارند، براي پر کردن خلاء هاي عاطفي،احساسي و ارتباطي خودشان ناچار توليد انساني مي کنند، توليد بي مسئوليت،ناآگاهانه، بدون پشتوانه، بي منطق و...
نتيجه اش اين است که که ما مي بينيم پيوسته به دليل کثرت جمعيت، تحصيل، ازدواج، مسکن و درمان همه با مشکل مواجه مي شود که از ازدواج هاي نسنجيده ناشي مي شود. از سوي ديگر آيا ما به عنوان گواه در پيرامون خود مشاهدات خوبي داشته ايم که الگو قرار دهيم؟ آمار نشان ميدهد که ما خانواده هاي خوشبخت زيادي نداريم، ازدواج هاي سنجيده در پيرامون ما کم بوده است که لااقل ما با روش مشاهده اي آن را يادگيري نمائيم و از آن روش استفاده کنيم. نتيجه اش آن چيزي است که ما مي بينيم و خيلي غم انگيز است.

 اگر ازدواجي بر پايه منطق و سنجيدگي نباشد، اولين رخداد نامناسب آن نارضايتي زن و مرد است و هر گاه نارضايتي ارتباطي بين زن و مرد پيدا شد، آن موقع فضاي خانواده ناامن مي شود، فضاي خانواده همراه با اضطراب و موجب احساس بدبيني در فرزندان آنها مي شود.

هر که در زندگي يک ليست از بردها و باخت هايش دارد، هر کسي را ديديم که به ليست باخته هاي خود توجه مي کند، آدم منفي نگري است، اين گمان را مي بريم که از يک فضاي غير مناسب و غير صميمي خانوادگي بيرون آمده است. پس موقعي که زن و مرد احساس رضايتمندي نداشتند، فضا ناامن و اضطراب آفرين مي شود، بدبيني به وجود مي آيد که خود اينها بسيار راحت فرد را به طرف اعتياد، خودکشي، بزهکاري و بيماري هاي رواني سوق مي دهد. پس علت طلاق نسل بعدي را به راحتي ميتوان در ازدواج نادرست نسل قبل آن جستجو کرد. اين دختر يا پسرها ميراث دار بدبيني زندگي خانوادگي خواهند بود و درست عمل نخواهند کرد. ازدواج درست آنگاه صورت مي گيرد که مبتني بر اين مطلب باشد: انتخاب عاقلانه و زندگي عاشقانه .
متاسفانه ما کمتر شاهد اين هستيم که انتخاب ها عاقلانه باشد و بيشتر انتخاب ها احساسي است. براي اينکه ما به يک ازدواج موفق دست پيدا کنيم، ابتدا بايد به يک سري پيش نيازها توجه کنيم: يکي از آنها رشد عاطفي فرد است، افراد بايد به يک استقلال عاطفي رسيده باشند تا بتوانند ازدواج کنند، به دليل اينکه خانواده هاي ما از اين مطلب بي خبرند، بچه ها را تربيت مسموم مي کنند.
خيلي مواقع مادري دخترش را بغل مي کند و مي گويد: زهرا جان اگر تو يک روزي از پيش من بروي، من مي ميريم ولي اين مادر مي داند به هر حال روزي زهرا خواهد رفت ولي با اين پيامي که به دخترش داد، يک نرم افزار ذهني منفي براي او مي شود و روزي که او ازدواج کرد و به شهر ديگري رفت، پيوسته اين اضطراب او را آزار خواهد داد، هر هفته مي خواهد به تهران بيايد و يا هر روز مي خواهد تلفن بزند، زندگي او به دليل نرم افزار نادرستي که در اختيار او گذاشته شده است، به هم خواهد ريخت.
در صورتي که مادر ميتواند به بچه اش بگويد: وقتي تو رفتي، من از خبر خوشبختي و موفقيت و سودبخشي تو خوشحال خواهم شد، سعي کن خبرهاي خوب به من برساني. به هر حال هيچ دختر و پسري با خانواده خودش زندگي نخواهد کرد ولي مي بيند که عکسش عمل مي شود که نتيجه اين تربيت را من در برخوردهاي مشاوره اي مي بينم، مي پرسم که چرا ازدواج نمي کني؟ گروهي از خانمها مي گويند: مرد مناسبي پيدا نمي کنم، مي گويم مرد مناسب تو کيست؟ مي گويد کسي باشد که آدم بتواند به او تکيه کند. من خيلي حيرت مي کنم چون پي مي برم اين خانم به يک عصاي زير بغل احتياج دارد، چرا به او نياموخته اند مستقل باشد، مي گويم: خانم تنها کسي که بايد به او تکيه کنيد خود شما هستيد، الف: به لحاظ فيزيکي،روي پاي خودت ب: به لحاظ رواني، روي شخصيت، توانايي ها،اعتماد به نفس و عزت نفس خودت. فقط روي اين دو مي تواني حساب کني.

 احساس مسئوليت:

کسي آنگاه بايد ازدواج کند که واقعاً در خودش توانايي پذيرش مسئوليت ديگران را داشته باشد، بتواند خشم خود را کنترل کند،آدم وقت شناسي باشد، عنصر دگر خواهي در او وجود داشته باشد، بتواند به حقوق واقعي شريک زندگيش توجه بنمايد، که همگي اينها نشانه هايي از رشد اجتماعي فرد است.
در صورتي که مي بينيم افراد در ازدواج پيوسته در راستاي هدف هاي شخصي خود گام بر مي دارند، اين موضوع به من اجازه مي دهد که بگويم: خانواده خوشبخت آنگاه دست يافتني است که مرد پيوسته به اين بينديشد که چه کنم که زنم خوشحال شود، در اين دو صورت هر کدام همديگر را خوشحال خواهند کرد، ولي در زندگي هاي کنوني ما مي بينيم که هر کسي در فکر خوشحال کردن خودش است، در نتيجه به جاي اينکه به هم نزديک شوند، از هم دور مي شوند.
الگوهاي خوشبختي که از دهان خيلي ها مي شنويم، غم انگيز است. مي بينيم که مي گويند: فلان خانم زن خوشبختي است، زن موفقي است.چرا؟ چون شوهرش اجازه ندارد بدون اجازه او آب بخورد. اين خيلي غم انگيز است، اين چيزي است که ما به آن مي گوييم ديکتاتوري، سالها ميليون ها نفر در دنيا جانشان را از دست دادند تا با چنين انديشه هايي مبارزه کنند ولي براي گروهي از خانم هاي ما اين يک الگوي زن موفق است.
ما نمي شنويم بگويند فلان خانم زن خوشبختي است چون سالم ترين، زيباترين و منطقي ترين ارتباط را با شوهرش دارد، هرگز نمي شنويم که فلان خانم، زن موفقي است زيرا، رقيب شوهرش نيست بلکه رفيق اوست. جلوي پاي شوهرش را نمي گيرد بلکه زير بغلش را مي گيرد و... مرد بايد به يک رشد شخصيتي مناسب رسيده باشد تا جايي که بداند رفتارهاي بعدي او چه تاثيري در ديگران و جامعه خواهد داشت. خانواده ناخوشبخت محصولش، خفاش شب مي شود و ديگران آسيب بيشتري نسبت به خانواده خود او مي بينند، بنابراين بايستي پيشاپيش اين نکته را درک کند.
براي ازدواج، شخص بايد از يک تندرستي و سلامت رواني برخوردار باشد، آن گونه که يک آدم عصبي، مشکل دار و روان پريش، هرگز و هرگز نمي تواند يک خانواده خوشبخت، يک پدر خوشبخت يا يک مادر خوشبخت را باعث شود. براي اينکار پيشنهاد من اين است که افراد بايد يک دوره خودشناسي را ببينند، بويژه براي کساني که رشته شان علوم انساني است، اين مسئوليت سنگين تر از کساني است که فني- مهندسي يا کشاورزي و... است.در اين راستا نخست من بايد خودم براي خودم شناخته شوم. من چه کسي هستم؟ چه مشکلاتي دارم؟ چرا اين گونه آرزوها و يا خواست هايي دارم؟ به طور معمول، رهبري رفتار انسان به اين عوامل وابسته است:
حال اگر ميل نداريم که به يک کلاس خودشناسي برويم، يا نزديک متخصص يا مشاور برويم، مي توانيم خودمان روحيه سنجي بکنيم. به اين صورت که ببينيم اگر ما از فردي رنجيده شويم، دلخور شويم، مشکل پيدا کنيم، چکار بايد بکنيم؟ در پي تلافي و انتقام بر مي آييم؟ در پي پرونده سازي، توهين و اذيت بر مي آييم؟ از او قهر مي کنيم، دوري مي گزينيم يا اينکه به دنبال اين مي گرديم که نقش خود را در اين اتفاق نامناسب بجوئيم؟ يا از چه راهها و مکانيزم هايي مي توانيم اين بحران را حل کنيم؟
اگر به اين نتيجه رسيده ايم که در عفو قدرتي است که در انتقام نيست، رهبري رفتار ما را عقل و منطق داشته است ولي اگر پي انتقام، پرونده سازي، جعل و زدن آسيب بوديم، رفتار ما را عقده ها و عنادهاي ما به عهده دارد که نياز به درمان داريم.
بدون داشتن آگاهي از وضع خودمان، به عنوان خودشناسي، نه مي توانيم خود را خوشبخت کنيم و نه ديگران را بايد اين مساله را با خودمان روشن کنيم تا بتوانيم به زندگي بهتري برسيم. در يک ازدواج موفق که انتخاب عاقلانه و زندگي عاشقانه است، نخستين زن و مرد بايد به هم يک کشش عاطفي داشته باشند، يعني پذيرش مقدماتي ،طرف ديگر قضيه که بسيار بسيار با اهميت است، تناسب ها به گونه اي است که ازدواجي موفق خواهد بود که از سويي کشش هاي لازم بين مرد و زن وجود داشته باشد و از سوي ديگر تناسب ها برقرار خواهد شد.

1) در يک ازدواج موفق نخست زن و مرد بايستي از يک سلامت رواني نسبي برخوردار باشند که در بسياري از موارد اين گونه نيست، که در اين رابطه در شماره هاي بعدي بيشتر توضيح داده خواهد شد.
2) کشش لازم در اينجا گفتني است که در سه زمينه اگر کشش و علاقه کافي وجود نداشته باشد، کار به جايي نخواهد رسيد:
الف) تحصيل
ب) ازدواج ج) اشتغال
 افزون بر اينها به تعدادي همانندي يا تناسب نياز است:
1) همانندي در انديشه است که نمود بيروني آن را مي توان در تعريف خوشبختي، زندگي خوب و ارتباط دلخواه و بيان مهمترين آرزوها( به عنوان هدف هاي زندگي) و معرفي نشانه هاي همسر دلخواه و در پايان تعريف بسيار اختصاص و ويژه فرد از تعريف زندگي
Life definition مشاهده نمود. اگر هر دو نفر بدون سانسور ترس و شرم و نگراني اين مطالب را بگويند و بنويسند و در کنار هم قرار دهند تا حدود زيادي همسويي در انديشه آنها روشن مي شود.
از ديگر هماننندي ها:
2) همانندي نسبي
3) همانندي هاي طبقاتي
4) همانندي ايدئولوژيک
5) همانندي ساختار خانوادگي
6) همانندي ظاهري
7) همانندي کاري(شغلي)
8) همانندي تحصيلي
9) همانندي شخصي
10) همانندي هيجاني
و در اين راستا مراجعه به مشاور و روانشناس و انجام مشاوره ازدواج بسيار بسيار ضروري و سودمند خواهد بود. گرفتاري بسيار بزرگ ما در اين است که آخرين داوري خود را در نخستين نگاه انجام مي دهيم. يعني انتخاب مان در اينصورت عاقلانه نيست بلکه احساسي است زيرا اگر در نخستين نگاه فرد را به لحاظ احساسي پسنديديم،  دو رويداد نادرست پديد مي آيد:

1) ايرادهاي او را ناديده مي گيريم
2) براي رسيدن به او خود را آنگونه در کوتاه مدت نشان مي دهيم که واقعاً نيستيم تا موردپسند او قرار گيريم.

بنابراين اگرما از زندگي تعريف اصلاح شده اي داشته باشيم و با مشاورمان در زمينه طرح ذهني همسردلخواهمان به جمع بندي مناسبي رسيده باشيم، جذب کسي خواهيم شد که متناسب باورها، ارزش ها، شخصيت و مجموعه توانايي ها مي باشد يعني مکملمان در آن صورت خواهد شد که به زندگي خواهيم رسيد. يعني يار هم مي شويم، نه بار هم و نه تنها در کنار هم همينطور پيوسته از سوي نقطه بيگانگي به سوي نقطه يگانگي حرکت مي کنيم شريک زندگي عشقي و جنسي هم مي شويم نه تنها زن و شوهر مي مانيم. روز به روز به هم نزديک مي شويم در صورتي که در يک انتخاب نادرست اين پيامدها را مي توان انتظار داشت:
1) عادت
2) تحمل
3) بي تفاوتي
4) تنفر
5) انتقام

 

  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,

|